به گزارش خبرنگار مهر، برخی بر این باورند که زنان ذهن ریاضی و فلسفی ندارند و برای ادعای خود مثال می آورند که در طول تاریخ ریاضیدانان و فیلسوفان برجسته ای از میان زنان برنخاسته است.
صحت و سقم این باور در گفتگو با پروفسور پل زاک استاد دانشگاه کلارمونت آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. پل زاک دانش آموخته نورواقتصاد از دانشگاه پنسیلوانیا است. او فوق دکترای خود را از دانشگاه هاروارد أخذ کرده است. کتاب "بازار اخلاقی: نقش انتقادی ارزشها در اقتصاد" از جمله آثار او به شمار میروند.
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: برخی معتقد هستند که ساختار مغز زنان به گونه ای است که مناسب تحلیل ریاضیات و فلسفه نیست. بر این اساس معتقد هستند که ریاضیدان یا فیلسوف زن در طول تاریخ کم وجود داشته است. آیا شما با این استدلال موافق هستید؟
زاک: البته که مغز میانگین زنان و مردان با یکدیگر تفاوت دارد. شواهد متقنی وجود ندارد که ساختار مغز زنان برای انجام فعالیتهای استدلالی چون ریاضیات و فلسفه مناسب نیست. در واقع آنچه شواهد نشان می دهد این است که در مغز زنان در مقایسه با مغز مردان ناحیه گسترده تری(هیپوکامپوس) مرتبط با حافظه بلندمدت وجود دارد.
بر این اساس زنان بهتر خواهند بود که فعالیتهای فکری مرتبط با استدلال و تحلیل که مستلزم داشتن دانش وسیع و گسترده است را انجام دهند.
میانگین مغز مردان در مقایسه با زنان دارای ناحیه بزرگتری مرتبط با مهارتهای تجسمی(تصویری)-حجمی(فضایی) و احساسی است. شواهد و نتایج حاصل از آزمایشهای آزمایشگاه متعلق به من در آمریکا نشان می دهد که وقتی مردان با طبع گرم نسبت به غریبه ای بی اعتمادی می شوند در این صورت حس انتقام گیری در آنها بیشتر تقویت می شود.
همچنین زنان با طبع سرد وقتی به یک غریبه بی اعتماد می شوند در این صورت سعی خواهند کرد که با مذاکره و گفتگو مسائل را حل کنند. لذا در این مورد زنان از مردان با سیاست تر رفتار می کنند.
اما به هر حال باید توجه داشت که همه این مهارتها پیچیده هستند و در حالیکه که در آنها تفاوتهای جنسیتی(gender)(جنسیت اجتماعی) وجود دارد تفاوتهای بزرگی در ساختار مغزی وجود دارد، کنشها و توانمندیها وجود دارد.
اما مثالهای نقضی هم بر باور عمومی در خصوص این موضوع که مردان در مقایسه با زنان ذهن ریاضی یا فلسفی دارند نیز وجود دارد؟
بله مشخص است که برخی از زنان چون "مریم میرزاخانی" از انجام وظایف تحلیلی خوب بر می آیند و در این زمینه عالی هستند در حالیکه برخی مردان اینگونه نیستند.
تفاوت ساختار مغزی افرادی که به فلسفه علاقمند می شوند با کسانی که به سیاست رو می آورند چیست؟
افرادی که عمدتاً منطقی هستند به فلسفه رو می آورند و افرادی که عمدتاً احساساتی هستند به سیاست رو می آورند.
اینکه چگونه یک سیاستمدار فیلسوف موفق می شود مشخص نیست. به هر حال کسانی نیز هستند که توانسته اند هم فیلسوف باشند و هم سیاستمدار. "توماس جفرسون" که بخش اعظم اعلامیه استقلال آمریکا را به نگارش درآورد در عین اینکه یک سیاستمدار بود یک فیلسوف نیز بود.
نظر شما